پارک شهرداری
بعد از بانک باعمه رفتی پارک شهرداری اسب سواری خیلی خوش گذشت ...
نویسنده :
عمه-آبجی سارا
11:53
بدون عنوان
صدرا جونم از بس بهونه میگرفتی با عمه الهام رفتی بیرون باهم رفتین بانک ملی پیش عمو حسین بعدشم رفتین پارک شهرداری البته به قول خودت پارک اسبی ...
نویسنده :
عمه-آبجی سارا
11:47
به به چشمم روشن...
باغچه خونه بابایی احمد
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
از تو گلخونه دنیا......................... .میون تک تک گلها قسمت ماهم دراین بود............... صدراجون تو شدی گل ما دوتاچشمات سایه بونه.......... ....نمیترسه بام خونه تاب مژگونه بلندت.................. ...پناهه یه آسمونه ...
نویسنده :
عمه-آبجی سارا
12:19